يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۳۱ ب.ظ
زن کیسه به دست آهسته طول کوچه را می رفت.گاه خم می شد کیسه ی پلاستیگی را روی پنجه پا می گذاشت، خستگی می گرفت، باز راه می افتاد.پاییز ریخته بود توی کوچه. بادی نه چندان سرد می پیچید تو چادر زن و بعد می رفت می خزید بین شاخ و برگهای درخت توت کنار کوچه. زن باز ایستاد. کیسه را زمین گذاشت. پنجه زد به دیوار. چادرش یله شد. با دست آزادش گوشه آن را قفل کرد به دندان. دستی سهراب دومِ سپهری...
ما را در سایت سهراب دومِ سپهری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9dastanesabzevar4 بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 10:28